در حالی که استارتآپهای هوش مصنوعی برنامهنویسی مانند Cursor، با سابقهای едва ли سه ساله، سرمایههای کلانی جذب میکنند، مسیر Replit تا ارزشگذاری 3 میلیارد دلاری، اصلاً سریع نبوده است. برای مدیرعامل، امجد مسعد، که از سال 1388 مشغول ساخت ابزارهایی برای دموکراتیزه کردن برنامهنویسی بوده، این داستانی از پایداری در میان چندین چرخش ناموفق، سالها گیر کردن در یک سطح درآمدی مشخص و لحظهای نزدیک به نابودی است که او را مجبور کرد نیمی از کارکنانش را اخراج کند.
این موضوع، اتفاقی را که بعداً افتاد، شگفتانگیزتر میکند. اوایل این ماه، این شرکت مستقر در منطقه خلیج سانفرانسیسکو، یک دور سرمایهگذاری 250 میلیون دلاری را به رهبری Prysm Capital به پایان رساند و ارزش خود را نسبت به سال 1402 تقریباً سه برابر کرد. این افزایش سرمایه، در پی رشد بیسابقهی درآمد این شرکت رخ داد – از 2.8 میلیون دلار در سال گذشته به 150 میلیون دلار درآمد سالانه در کمتر از یک سال. اما برای مسعد، این لحظه چیزی فراتر از یک استارتآپ آتشگرفته است. این نقطه اوج یک وسواس 16 ساله است.
مسعد در جدیدترین قسمت پادکست StrictlyVC Download خبرنگار به من گفت: «ماموریت ما همیشه یکسان بوده است. در ابتدا، گفتیم میخواهیم برنامهنویسی را در دسترستر کنیم و سپس کمی جاهطلبیمان را بیشتر کردیم. گفتیم میخواهیم یک میلیارد برنامهنویس ایجاد کنیم.»
این هدف عمداً جسورانه است – چه تیتر خبری! – اما همچنین چیزی است که مسعد، یک فلسطینی-اردنی، تمام دوران حرفهای خود را برای آن تلاش کرده است. به گفتهی خودش، او در سال 1391 پس از اینکه پروژهی کدنویسی متنبازش مورد توجه قرار گرفت – از جمله جلب توجه نیویورک تایمز – به ایالات متحده آمد. اما او از سال 1388 با ساخت اولین تجربهی کدنویسی آنلاین خود، برنامهنویسی را در دسترستر کرده بود و کارش به عنوان یک مهندس اولیه در استارتآپ Codecademy، انقلابی را در دورههای آنلاین باز بزرگ (MOOC) آغاز کرد. (کد او همچنین از آموزشهای درون مرورگر Udacity، رقیب Codecademy که در سال 1391، یک سال پس از تأسیس Codecademy راهاندازی شد، پشتیبانی میکرد.)
با این حال، تبدیل آن چشمانداز به یک کسبوکار مستقل سودآور، بسیار سختتر از آن چیزی بود که او انتظار داشت. Replit در سال 1395 تأسیس شد و به مدت هشت سال طولانی، این شرکت برای یافتن تناسب محصول با بازار تلاش کرد. مسعد به یاد میآورد: «ما در سال 1400 به آن 2.83 میلیون دلار [درآمد سالانه مکرر] رسیده بودیم، شاید. و این نشان میدهد که چقدر این موضوع دردناک بوده است. ما حدود چهار یا پنج سال حول یک درآمد ثابت درجا زدیم.»
این شرکت تلاش کرد به مدارس بفروشد («فوقالعاده دشوار»، به گفتهی مسعد)، از طریق مدلهای تجاری مختلف چرخید و شاهد بود که هر کدام در همان سطح درآمد متوسط تثبیت میشوند.
در این مسیر، Replit زیرساخت پیچیدهای برای محیطهای توسعه ابری و «کدنویسی چند نفره»، ویرایش مشارکتی شبیه به Google Docs اما برای برنامهنویسی، ایجاد کرد. اما این دستاورد فنی به رشد درآمد تبدیل نشد و تا سال گذشته، با 130 کارمند و سوزاندن پول نقد، مسعد یک تصمیم دردناک گرفت. او گفت: «به میزان مصرفمان و پیشرفتمان در نمودار درآمد نگاه کردم و هیچ منطقی نداشت. این کسبوکار سودآور نبود.» Replit تعداد کارکنان خود را 50 درصد کاهش داد و آن را در پایینترین نقطه به حدود 60 تا 70 نفر رساند
سپس، پیشرفت بزرگ فرا رسید.
پاییز گذشته، Replit، Replit Agent را راهاندازی کرد که مسعد آن را «اولین تجربهی کدنویسی مبتنی بر عامل در جهان» مینامد که نه تنها میتواند کد بنویسد، بلکه میتواند «آن را اشکالزدایی کند، استقرار دهد، پایگاه داده را برای شما تهیه کند، درست مانند یک شریک مهندسی نرمافزار واقعی عمل کند.»
اندکی پس از آن، در ژانویه امسال، او اعلام کرد که Replit از توسعهدهندگان حرفهای به عنوان بازار اصلی خود دست میکشد.
مسعد هنگام صحبت با ما اعتراف کرد: «Hacker News واقعاً ناراضی بود.» اما او دیگر به گذشته نگاه نکرده و به طور کامل از رقابت در بازار شلوغ ابزارهای توسعهدهندگان حرفهای – جایی که شرکتهایی مانند Cursor، GitHub Copilot و دیگران در حال نبرد هستند – روی گردانده تا در عوض بر ایجاد یک میلیارد توسعهدهندهی نرمافزار از میان کارمندان اداری بدون پیشینهی فنی تمرکز کند.
مسعد توضیح میدهد: «ایدهی در دسترستر کردن برنامهنویسی برای افراد عادی، برای کارمندان دانشبنیان، در واقع، اینجاست که ما فکر میکنیم بازار ما قرار دارد. این یک بازار کاملاً جدید است.»
در حال حاضر، این شرطبندی بسیار هوشمندانه به نظر میرسد. گزارشهای متعددی در تابستان امسال حاکی از آن بود که درآمد Replit به بیش از 150 میلیون دلار درآمد سالانه رسیده است و مسعد اشاره کرد که اکنون حتی بالاتر هم رفته است. او همچنین گفت که برخلاف بسیاری از شرکتهای کدنویسی مبتنی بر هوش مصنوعی، Replit از حاشیهی سود ناخالص مثبتی برخوردار است. به گفتهی مسعد، در معاملات سازمانی، که سهم فزایندهای از درآمد را تشکیل میدهند، حاشیهها «80 تا 90 درصد» است.
تأیید چنین ادعایی دشوار است، اما موقعیت بازار Replit این هفته زمانی تأیید شد که Andreessen Horowitz اولین گزارش هزینههای هوش مصنوعی خود را با همکاری شرکت فینتک Mercury منتشر کرد. این گزارش با تجزیه و تحلیل دادههای تراکنش از Mercury، 50 شرکت برتر لایهی کاربردی بومی هوش مصنوعی را که استارتآپها واقعاً برای آنها هزینه میکنند، ردیابی کرد. در حالی که آزمایشگاههای بزرگ OpenAI و Anthropic دو رتبهی برتر را به خود اختصاص دادند، Replit در رتبهی سوم قرار گرفت و از تمام ابزارهای توسعه دیگر پیشی گرفت. (شایان ذکر است: Andreessen Horowitz در چندین دور سرمایهگذاری برای Replit سرمایهگذاری کرده است.)
سودآوری در کدنویسی هوش مصنوعی نادر است زیرا بسیاری از رقبا با چیزی روبرو هستند که مسعد آن را «دام حاشیهی سود ناخالص منفی» مینامد. واقعیت این است که خدمترسانی به توسعهدهندگان حرفهای با کمک هوش مصنوعی میتواند از نظر محاسباتی فشرده باشد. برخلاف انتظار، تمرکز Replit بر کاربران غیرفنی – که ممکن است به نظر برسد به کمک هوش مصنوعی بیشتری نیاز دارند – از نظر مدل تجاری به نفع آنها برای مشتریان سازمانی مانند Zillow، Duolingo و Coinbase است که 100 دلار به ازای هر صندلی به اضافه قیمتگذاری مبتنی بر مصرف پرداخت میکنند.
این مسیر جدید بدون زمین خوردن هم نبوده است. در تیرماه، جیسون لمکین، سرمایهگذار خطرپذیر، پس از اینکه جدیدترین نسخه از عامل هوش مصنوعی Replit، پایگاه دادهی تولید او را با بیش از 100 مخاطب اجرایی حذف کرد، 4000 رکورد جعلی پس از آن ساخت و بعداً به لمکین اعتراف کرد که «وحشت کرده است»، وایرال شد. (یک حالت خرابی در عوامل هوش مصنوعی وجود دارد که به آن هک کردن پاداش میگویند، جایی که مدلها آنقدر وسواس رسیدن به یک هدف خاص میشوند که وقتی به هدف نمیرسند، عملاً تقلب میکنند.)
مسعد و تیمش به جای اینکه حالت تدافعی به خود بگیرند، مسئولیت مشکل را بر عهده گرفتند. در واقع، به گفتهی مسعد، آنها ظرف دو روز یک سیستم ایمنی خودکار راهاندازی کردند که پایگاه دادهی «تمرین» کاربر را از پایگاه دادهی «واقعی» او جدا میکند. به شکلی که مسعد توصیف میکند، کمی شبیه به داشتن دو نسخه از بایگانی یک وبسایت است – عامل هوش مصنوعی میتواند آزادانه در یک پایگاه دادهی توسعه آزمایش کند، اما پایگاه دادهی تولید، که همان چیزی است که کاربران با آن تعامل دارند، کاملاً از آن جدا شده است.
مسعد به من گفت که این حادثه در نهایت این شرکت را در موقعیت محکمی قرار داد، با توجه به مشکلاتی که در مورد ایمنی و امنیت باید سریعاً حل میکرد. او گفت: «اگر مشکلات سختی را حل کنید، یک خندق فناوری خواهید داشت.» (لمکین، به نوبهی خود، میگوید با وجود نداشتن پیشینهی فنی، تنها چند ماه پیش به یک کاربر فوقالعادهی Replit تبدیل شده است.)
با این حال، حتی اکنون هم، Replit از مهلکه نجات پیدا نکرده است. در واقع، موفقیت Replit باعث شده تا مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب، این شرکت هنوز با یک تهدید وجودی از سوی همان آزمایشگاههای هوش مصنوعی که مدلهای خود را به پلتفرم خود میدهند، روبرو است: Anthropic و OpenAI. هر دوی این شرکتها ابزارهای کدنویسی خود را راهاندازی کردهاند که مستقیماً با شرکتهایی مانند Replit و Cursor رقابت میکنند و این شرکتهای مدل پایه میتوانند ابزارهای کدنویسی خود را یارانه دهند و مدلهای خود را بر روی محصولات خود آموزش دهند و عملکرد را به گونهای بهینه کنند که پلتفرمهای شخص ثالث ممکن است همیشه برای تکرار آن با مشکل مواجه شوند.
به گفتهی مسعد، مزیت Replit در هدف قرار دادن کاربران غیرفنی به جای توسعهدهندگان حرفهای، به علاوه زیرساخت پیچیدهای است که در زمینهی استقرار و مدیریت پایگاه داده ایجاد کرده است و شرکتهای مدل پایه هنوز (در حال حاضر) به آن اولویت نمیدهند.
به علاوه، Replit یک مزیت غیرعادی دیگر برای یک استارتآپ دارد: یک صندوق جنگی 350 میلیون دلاری. مسعد به من گفت که این شرکت با وجود جمعآوری 100 میلیون دلار در سال 1402، تا زمان جمعآوری این دور سرمایهگذاری اخیر «به آن دست نزده بود». این شرکت از نظر طراحی، از نظر سرمایه کارآمد است، اگرچه مسعد با خنده گفت که به عنوان یک کارآفرین که بزرگ شدن پدر پناهندهاش را دیده، «یک چیز که باید یاد بگیرم این است که کمتر صرفهجو باشم و شروع به خرج کردن پول کنم.»
اینکه آیا این مزیت Replit را از رقبا جلوتر نگه میدارد یا خیر، یک سوال باز است و سوالی است که مسعد به آن توجه دارد. در حال حاضر، این طرح، مقیاسبندی عملیات، تسریع توسعه محصول و پیگیری اکتسابها است – هم استخدامهای اکتسابی و هم احتمالاً شرکتهایی که در زمینهی اتوماسیون عامل در عمودیهای خاص کار میکنند. اما برای مسعد، که در تیرماه در پادکست جو روگان ظاهر شد و شاهد تغییر و تحول اقبال شرکتش بوده، این لحظه شیرین و تلخ است. وقتی از او پرسیده شد که دریافت این همه توجه – ناگفته نماند ارزشگذاری 3 میلیارد دلاری – چه حسی دارد، او این ضربالمثل را به زبان آورد که «این نیز بگذرد. این ممکن است به این معنی باشد که وقتی در وضعیت بدی قرار دارید، آن وضعیت میگذرد، اما ما همچنین در وضعیت خوبی هستیم که آن هم خواهد گذشت.»
این پاسخی رواقی از سوی کسی است که بخش بزرگی از یک دهه را در یک سطح درآمدی ثابت کار کرده و متقاعد شده است که عوامل هوش مصنوعی در نهایت برنامهنویسی را متحول خواهند کرد، اما قادر به اثبات آن به بازار نیست. اما یک تفاوت عمده بین Replit و موج استارتآپهای کدنویسی هوش مصنوعی که اکنون بازار را فرا گرفتهاند، این است که مسعد چرخههای تبلیغاتی متعددی را پشت سر گذاشته و با چیزی نسبتاً متمایز – و بنا به گزارشها سودآور – ظاهر شده است.
او گفت: «یاد گرفتهام کمی رواقی باشم. مهم این است که ما کار درست را انجام دهیم، با اصول باشیم و به جلو حرکت کنیم.»